قيام
ده ها هزار
نفری مردم
تبريز و دیگر
شهرهای
آذربایجان در
اول خرداد
١٣٨۵ نقطه
عطفی در تاریخ
مبارزات
ترکهای ايران برای
دفاع از حقوق
پايمال شده
انسانی و ملی
خويش،عليه
جمهوری
فاشیستی
اسلامی که
شوونيزم تات
*(فارس)
را،نیزنمایندگی
میکند، ثبت
خواهد شد! مقاله
روزنامۀ
ايران.نشريه
دولتی جمهوری
اسلامی با
عنوان«چه کنيم
که سوسکها
سوسکمان نکنند»،
به هيچوجه
اتفاقی
تصادفی نيست.
اين ادامه و
تشديد سياست
تحقير ملل غير
تات* است که با
رژيم پهلوی در
ايران بنياد
نهاده شد و جمهوری
اسلامی وارث و
ادامه دهنده
آنست همانگونه
که
کاریکاتوریست
ها ودست
اندرکاران
ارتباط جمعی
این رژیم
ادامه دهندۀ
راه دلقکانی
همچون
سیدکریم،
فرهنگ ورز نظام
شاهنشاهی و شونیستهای
(فارس) است.
مردم فلات
ایران،هزاران
سال در کنار
یکدیگر با
احترام به
زبان و فرهنگ
یکدیگر زیسته
بودند. رضا
خان میرپنج
پالانی این
قزاق دست
پرورده
چپاولگران
جهانی از
هشتاد سال پیش
بنای استبداد
عجین شده با
تبعیض و ستم
ملی را بر
ملیتهای
ایرانی حاکم
نمود وطی قتل
عامها و
سرکوبهای
وحشیانه، این
تفاهم و
همزیستی را
برهم زد. این
ستم مضاعف در
شکل تبعیضات
شوونیستی
وتحقیرات
نژادی و
ممنوعیت از
استفاده از
زبان مادری
بقصد نابودی
هویت آنان که
در سراسر
ایران بر ملیت
های غیر
تاجیک* (فارس
زبان) اعمال
میشد، در
مناطق ترک نشین
که از اهمیت
استراتژیک
جغرافیایی
نظامی و منابع
غنی معدنی
برخوردار بود
شکل عریانتری بخود
میگرفت.
این سیاست
غیر انسانی و
تبعیض
گرایانه،
درطی زمان
حاکمیت محمد
رضا میرپنج و
رژیم ضدبشری اسلامی
حاکم نیز با
همان شدت و به
اشکال مختلف تداوم
یافت. با
سرنگونی نظام
مبلغ برتری
نژادی
وفاشیستی
شاه،
زحمتکشان و مبارزین
ترک، همگام با
سایر ملل ساکن
ایران، از
طریق برپایی
تشکلهای
مستقل و
سازماندهی خود
در اشکال
مختلف سعی
دراحقاق حقوق
لگدمال شده
خود نموده و
خواستار
برابری و رفع
ستم ملی در
کنار انواع
دیگر ستم ها،
بودند ، اما
پاسخ رژیم
اسلامی نیز
هچون، سیستم
مدعی پان
فارسیست، شاهی
سرکوب و قتل
عام بود.
هم
میهنان!
همانطور که
میدانید در
طول تاریخ
هشتاد ساله
سرکوب و تبعیض
ملل ساکن ایران،
کشتار و
پاکسازی قومی
را سران
جنایتکار حکومتهای
شاهی و اسلامی
سازماندهی
کرده اند اما
روشنفکر نمایان
و مدعیان
فرهنگ ورزی
درمیان قوم
حاکم نیز در
نقش توجیه و
تئوریزه
کننده این
جنایات
همدست و
دمساز حاکمین
بوده اند. بخش
عمده مدعیان
اپوزیسون
بویژه طیف
راست و ملی
گرا و اخیرأ
معدود
جریانات مدعی
چپ از کنار
نسل کشی ها و
نابرابری ملی
در ایران با
بی تفاوتی و سکوت
تآییدآمیز
گذشته اند.
خواهران
و برادران
تورک!
قيام
قهرمانانه
شما خواب را
از چشمان
خيليها گرفته
است.
سردمداران
جمهوری
اسلامی را به
وحشت
مرگ انداخته
است. جمهوری
اسلامی از طرفی
با تمام نیرو،
شمایی را که،
برای دفاع ازحقوق
حقۀ خود بپا
خاسته اید سرکوب
ميکند. و از
طرف ديگر
هرچند با
قدمهای کوچک
ولی اما
شتابزده عقب
نشينی ميکند.
اين نشان از
پيروزی و
موفقيت جنبش
ملی و
دموکراتيک
تورکهای ايران
در مقابل
جمهوری
اسلامی است.
پیوسته
اخبارجنبش
ملی ـ
عدالتخواهانه
ملل ساکن
ایران وبویژه
آذربایجان در
رسانه های گروهی
شونیستی
تاجیکی
زبانان یا
بایکوت می شده
ویا با سانسورو
تحریف همراه
بوده است!
بايکوت خبری
رسانه های
شونیستی و
مرکزگرا، چه
در داخل و چه
در خارج، بر
اثر عظمت قيام
تبريزوساير
شهرهای
آذربايجان
بالاجباربخشآ
شکسته شده و
بخشآ شکسته
خواهد شد.
سازمانهای
باصطلاح مدعی سرتاسری
ايرانی نیز چه
در داخل و چه
اوپوزيسيون
بالاخره با
اکراه و تاخير
در مقابل حرکت
قهرمانانه
شما موضع
گرفتند. برای
درک افکار شوونيستی
حتی بخشی از
سازمانهای
اوپوزيسيون
که دم از
فدراليزم و
«حق ملل در
تعيين سرنوشت
خويش» ميزنند
کافی است که
به اطلاعيه
های اين
سازمانها دقت
کنيد، اينها
با امضای های
همچون «
کميسيون
خلقها» و یا
«روابط عمومی»
و نيز برخی بنام
سازمانهای
محلی خود در
اين مورد
اطلاعيه
منتشر ساخته
اند. گويا
مساله ای به
اين بزرگی در
شان ارگانهای
مرکزی این
جریانات
ناسیونالیست
شرمنده
نیست!. واضح
است که تمامی
اين اعمال
حقیرانه
شونیستی در
حافظه تاريخی
ملل تحت ستم
ساکن ایران
ثبت خواهد شد.
ما جمعی از
فعالین سیاسی
قشقائی در
خارج و داخل
ایران از
مبارزات و
مطالبات برحق
شما دفاع میکنیم.
ما خود را در
غم خانواده
های
جانباختگان درراه
این مبارزات
حق طلبانه،
سهیم میدانیم.
ما ضمن آنکه
خود را در
مبارزه و حرکت
ملی دموکراتيک
شکوهمند شما
سهیم
میدانیم،
خواستار سرنگونی
رژیم ارتجاعی
بورژوازی
اسلامی در ایران
و مدافع
مبارزه علیه
اقشار بهره کش
و ناعدالتی ها
در میان
ملیتها هستیم.
تأمین منافع
زحمتکشان
ملیت های ساکن
ایران را در
اتحاد با
یکدیگر
میبینیم و
تلاش مشترک
آنان در راه
الغاء نمودن
نابرابریهای
ملی، فرهنگی،
سیاسی و
اقتصادی را
شرط پیروزی در
این مبارزه و
پیش شرط یک
ایرانی
دمکراتیک
میدانیم.
ما هرگونه
توهین و تحقیر
به هر ملیتی
حتی اگر از
طرف ترکان که
خود جزئی از
آنیم بروزکند
رانیز بشدت
محکوم کرده و
سقوط در این
حد را جایز ملت
فرهیخته ترک در
آذربایجان که
تاریخ مستند و
واقعی آن گواه
مدنیت و حرمت
به انسان و
انسانیت و
آزادگی است
نمی دانیم. از
شما خواهران و
برادرنمان در
حرکت ملی
آذربایجان
میخواهیم که
در صورت
مشاهده
حاملین این
مرض غیر انسانی
در صفوف
خود،آنان را
از جنبش حق
طلبانه خود
طرد سازید.
ما حق
جدایی را به
رسمیت شناختنه،
اما مشوق
اتحاد
برادرانه
ملیتهای ساکن
ایران در
چهارچوب
ایران، مشروط
بر،
برخورداری همگی
این ملیتها از
حقوق کاملأ
برابر در تمامی
عرصه ها
هستیم،
خوشبختانه
بخش عمده احزاب
و سازمانهای
متعلق به
اقلیتهای ملی
ایران نیز از
همین راهکار
مثبت دفاع
میکنند و سرنوشت
خود را با
رهایی کل مردم
کشورمان گره
زده اند.ما
ترکان در
ایران،
افتخار و
شایستگی نام
هموطنی با خود
را مستحق
کسانی
میدانیم که در
عمل و مستند
ومکتوب، به
اصول اولیه
انسانی، یعنی
احترام به اصل
برابری همۀ
انسانها بدون
در نظرگرفتن
جنسیت،نژاد،
زبان و مذهب،
پایبند باشند
.
ما یورش
جنایتکارانه
جمهوری
اسلامی به
خیزش عادلانه
شما
عزیزانمان
را در تداوم سیاست
پاک سازی قومی
و نسل کشی
ارزیابی کرده
و با تمام قوا
از مبارزات
عادلانه شما
دفاع نموده و
همه امکانات
خود را برای
جلب حمایت
گسترده
مردمی
چه در خارج
وچه در ایران
از این
مبارزات بکار
خواهیم برد.
هموطنان! ما
نیز معتقدیم
مسئله ملی
ترکان ايران
اصولا يک
مسئله سياسی
است. حل مسئله
ملی و امحا
ستم ملى
تنها از
طريق
تامين حق ملل
درتعيين سرنوشت
خويش ممکن و
مقدور است.
جمهوری
اسلامی ايران
مانع اصلی
تحقق اين امر
است.جنبش ملی
دموکراتیک ما
ترکان می باید
ازمطالبات
سیاسی،اجتماعی
وفرهنگی دیگر
ملل ستم دیده
درمقابل جمهوری
اسلامی
وهمچنین دولت
های سرکوبگر
منطقه دفاع
کند!
براى پايان
دادن به ستم
ملى و عقب
ماندگى
اقتصادى
مناطق ترک
نشين و ايجاد
امکانات و
فرصتهاى
برابر برای
همه مليتها در
ايران،
دستیابی به
آزادی سیاسی،
پايان دادن به
آپارتايد
جنسى و سرکوب
زنان و پايان
دادن به
بيعدالتى هاى
گسترده و عميق
نسبت به طبقات
فرودست و
زحمتکش ضرورت
دارد که جنبش
ملی دموکراتیک
آذربایجان با
جنبش های چپ و
دمکراتیک
وکارگران
وزحمتکشان و
زنان
در سراسر
ایران پیوند
محکمی برقرار
کنند!
موفقیت ما در
گروتشکل یابی
وسازماندهی
اقشار وطبقات
ولایه های
مختلف
اجتماعی
وفرهنگی است و
تنها درسایه
تشکل و اتحاد
و مبارزه
پیگیر و
نترسیدن از زندان
و شکنجه و
مشکلات است که
بر دشمنان
مردممان
پیروز خواهیم
شد.
ما
ازمطالبات
ترک های ایران
ومردم
آذربایجان که
تاکنون در
تجمعات
وتظاهراتها و
اطلاعیه های
آنان به ترتیب
زیر ابراز
شده، حمایت کامل
خود را اعلام
میکنیم:
- تغیر قانون
اساسی و به
رسمیت شناختن
کثیرالمله
بودن
کشورایران و
استقرار
جمهوری دموکراتیک
فدرال و
لائیک.
- به رسميت
شناختن هويت
ملي خلق ترك
از طرف دولت،
همانگونه كه
اين خلق خود
آنرا تعريف
میکند و رسمیت
یافتن زبان
ترکی و تدریس
آن در تمام دوران
تحصیل؛ در همه
عرصه هاي
دولت، قانوني
و آموزشي و از
جمله در چاپ.
- لغو همه
مصوبات و
قوانين مربوط
به تغيير نامهاي
تاريخي و
جغرافيايي
تركي به فارسي
و اعاده همه
نامهاي تركي
- ایجاد
وتاسیس
تلویزیون
سراسری به
زبان تورکی
آذربایجانی.
- آزادی تمامی
دستگیر شدگان
اخیر و محاکمه
و مجازات
کسانی که در
تبریز و
ارومیه
و دیگر
شهرهای
آذربایجان به
سوی ملت آتش
گشوده اند و
یا تظاهر
کنندگان را
مورد ضزب و
شتم قرار داده
اند.
- آزادی تمامی
زندانیان
سیاسی و از
جمله و بویژه
زندانیان
سیاسی
آذربایجانی.
- توقف، موجی
از لجن پراکنی
های شوونیستی
و ترک ستیزانه
رسانه های
حکومت ننگین
اسلامی
و معدودی
مدعی ملی
گرائی و
جمهوریخواهی
که همدوش با
سرکوبگران
رژیم اسلامی ،
نثار مردم زحمتکش
و محروم
بپاخاسته ترک
و کرد و بلوچ و
دیگر ملل ساکن
ایران میگردد.
ما
ایمان داریم
که در یک
شرایط
دمکراتیک و
آزاد و بدون
دخالت
قدرتهای
چپاولگر
امپریالیستی،
مردم کشورهای خاورمیانه
و ملیتهای
ساکن این
کشورها قادرند
در چهارچوب یک
اتحادیه بزرگ
با حقوق برابر
در صلح و رفاه
و احترام
متقابل، در
کنار یکدیگر
زندگی کنند.
به
امید چنین
روزی.
جمعی از
فعالین سیاسی
قشقائی .
*
تات در زبان
ترکی و درمیان
قشقایها به
آنانی که به
زبان دری صحبت
میکنند
میگویند و
زیان تات ها
را نیز تاجیکی
مینامند و نه
فارسی. کلمهء
فارس در
مفهوم
سیاسی اش ونیز
بارتبلیغاتی
خاصی که برآن سوار و رایج
کرده اند ،
پدیده ای نو ظهور میباشد با
عمری کمتر از هفتاد
سال، که
ازسوی ملت
تراشان و تاریخ سازان و
نژاد پرست سیستم رضا خان
میرپنج به
منظور ایجاد یک ملت یک
زبان و یک
رهبر، در
ایران ایجاد
شده و طی
چندین دههء
گذشته
بی وقفه بر ضدمنافع
دیگر ملیتها
در
ایران
به
کار برده می
شود .
فارس نام منطقهء
وسیعی در قسمتی
ازجنوب کشورِ
ایران است پس
فارس نه نام
یک ملت
یا یک
قوم و
یا یک زبان
، بلکه تنها،
نام یکی از
استانهای
جنوبی ایران
است.
کلمهء فارس،
هیچگاه به
متکلمین به
زبان دری اطلاق
نشده و هیچ مدرک
تاریخی
و ادبی
معتبر
در جهت اثبات چنین
ادعایی نمی
توان بدست
آورد!
فارس، نام هیچ
قومی یا زبانی
نیست،بلکه
تنها نام
جغرافیایی یک
منطقه است.